امروز: جمعه 31 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

  • پايان نامه رشته حسابداري با عنوان بررسي عوامل مؤثر بر مطالبات معوق بانك تجارت(در...
  • مقاله مقايسه مرزبان نامه و کليله و دمنه
  • مقاله کامل در مورد ليزر و کاربرد آن در صنعت
  • پاورپوينت تجزيه و تحليل پايانه مسافربري تنکابن
  • کاربرد پردازش تصوير و بينايي ماشين در صنايع غذايي
  • ارزيابي اثرات زيست محيطي احداث سد و نيروگاه بر رودخانه كارون در استان چهار محال ...
  • توازن بار در ابرهاي محاسباتي
  • گزارش کارآموزي رشته روانشناسي صنعتي/سازماني در شرکت مهندسي مواد کاران
  • پايان نامه کارشناسي حسابداري با عنوان تجزيه و تحليل نسبتهاي مالي شرکت زربال ‏
  • پاورپوينت و ارائه کامل هزينه يابي کايزن
  • پايان نامه مهندسي عمران با عنوان شمع (بصورت جامع و کامل)
  • رايانش ابري،توازن بار و تشريح کامل مفاهيم معماري و مديريت در آن
  • پاورپوينت و ارائه کامل برنامه ريزي منابع سازماني
  • پاورپوينت استفاده از روشهاي داده كاوي در تشخيص نفوذ به شبكه هاي كامپيوتري
  • گزارش کارآموزي رشته حسابداري در شرکت نفت
  • پاورپوينت و ارائه مطلب اطلاعات حسابداري

    تاثيرات جنسيت در حقوق كيفري

    چكيده در اين پژوهش تاثيرات جنسيت در حقوق كيفري ايران با مراجعه و ملاحظه قوانين و مقررات اعم از ماهوي و شكلي مورد بررسي قرار گرفت كه مقنن با مد نظر قرار دادن جنسيت زن و مرد،تفاوت و تمايز در برخي موضوعات را اعمال كرده است. در عناوين مجرمانه جرايمي شناسايي گرديده است كه مختص جنس ...

    بحران هويت جنسي

    بحران هويت جنسي

    عنوان تحقيق: بحران هويت جنسي فرمت فايل: word تعداد صفحات: 20 شرح مختصر: در دنياي امروز، دنيايي كه هر روز از سنتها فاصله گرفته و به سوي مدرنيست مي رود، در همه ابعاد زندگي شاهد دگرگوني و تغيير نقش هاي جنس مخالف اين پرسش را در ذهن مي zwnj;آورد كه نقش حقيقي زن و مرد در يك جامعه چيست؟ آيا ...

    دانلود پايان نامه ارشد قالب word با عنوان بررسي رابطه هوش هيجاني و سبكهاي مقابله با استرس و تاثير جنسيت بر اين رابطه ??? ص

    پايان نامه جهت دريافت درجه كارشناسي روانشناسي باليني موضوع بررسي رابطه بين هوش هيجاني و سبكهاي مقابله با استرس و تاثير جنسيت بر اين رابطه چكيده هدف از اين پژوهش بررسي رابطه هوش هيجاني و سبکهاي مقابله با استرس و تأثير جنسيت بر روي آن در دانشجويان مقطع كارشناسي رشته روانشناسي ...

    دانلود پايان نامه آماده در قالب word با عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد عوامل موثر در روسپي گري فحشا 227 ص

    چکيده فصل اول- كليات مقدمه 2 بيان مسأله 5 ضرورت و اهميت تحقيق 8 اهداف تحقيق 10 فصل دوم- ادبيات موضوع گفتار يكم- خانواده 12 تعريف خانواده 14 اهميت خانواده 16 گفتار دوم - آسيبهاي خانواده 19 اختلاف خانوادگي 22 خشونت خانوادگي 24 تجاوز جنسي عليه زنان 26 تجاوز جنسي عليه كودكان 29 فقر و انحرافات ...

    بررسي مقايسه اي ويژگي هاي خانوادگي زنان روسپي و زنان غيرروسپي

    بررسي مقايسه اي ويژگي هاي خانوادگي زنان روسپي و زنان غيرروسپي

    عنوان پايان نامه: بررسي مقايسه اي ويژگي هاي خانوادگي زنان روسپي و زنان غيرروسپي فرمت فايل: word تعداد صفحات: 192 شرح مختصر: موضوع اين پايان نامه بررسي مقايسه اي ويژگيهاي خانوادگي زنان روسپي و غير روسپي شهر تهران است . سئوال اصلي پژوهش اين است که : آيا بين زنان روسپي و زنان غير ...

    تفاوت نقش يابي جنسي در دختران و پسران شهرستان پارسيان در سال تحصيلي 93-94

    تفاوت نقش يابي جنسي در دختران و پسران شهرستان پارسيان در سال تحصيلي 93-94

    اين پايان نامه تفاوت نقش يابي جنسي در دختران و پسران شهرستان پارسيان در سال تحصيلي 93-94 شامل فايل به صورت word مي باشد توضيحات محصول تعداد صفحه:84 چکيده تحقيق حاضر به تفاوت نقش يابي جنسي در دختران و پسران ميپردازد. جامعه آماري اين تحقيق دختران و پسران شهرستان پارسيان ...

    نقش رضايت جنسي بر ميزان رضايت زناشويي دانشجويان متاهل

    نقش رضايت جنسي بر ميزان رضايت زناشويي دانشجويان متاهل

    عنوان پايان نامه: نقش رضايت جنسي بر ميزان رضايت زناشويي دانشجويان متاهل دانشگاه پيام نور(همراه با پرسشنامه و کار آماري) پايان نامه جهت اخذ درجه كارشناسي-رشته روانشناسي عمومي فرمت فايل: word تعداد صفحات: شرح مختصر: هدف از پژوهش حاضر بررسي تاثير نقش رضايت جنسي بر ميزان رضايت ...

    بررسي موضوعي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران

    بررسي موضوعي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران

    عنوان تحقيق: بررسي موضوعي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران فرمت فايل: word تعداد صفحات: 72 شرح مختصر: امروزه، مسأله laquo;تغيير جنسيت raquo; نه تنها از ديد پزشکي، بلکه به لحاظ مباحث حقوقي حائز اهميت مي باشد. اگرچه در گذشته اين مباحث کم و بيش وجود داشته، ولي اکنون با پيشرفت تکنولوژي و ...

    بررسي مفهومي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران

    بررسي مفهومي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران

    عنوان تحقيق: بررسي مفهومي تغيير جنسيت در فقه و حقوق ايران فرمت فايل: word تعداد صفحات: 117 شرح مختصر: امروزه، مسأله laquo;تغيير جنسيت raquo; نه تنها از ديد پزشکي، بلکه به لحاظ مباحث حقوقي حائز اهميت مي باشد. اگرچه در گذشته اين مباحث کم و بيش وجود داشته، ولي اکنون با پيشرفت تکنولوژي و ...

    جنسيت و زيبايي شناسي

    جنسيت و زيبايي شناسي

    عنوان پايان نامه: جنسيت و زيبايي شناسي فرمت فايل: word تعداد صفحات: 246 شرح مختصر: اين رساله شامل ترجمة فصولي از كتاب laquo;جنسيت و زيبايي شناسي raquo; به تأليف كارولين كورس ماير، استاد فلسفه در دانشگاه ايالتي نيويورك و مقدمة مترجم (شيرين شفائي) مي zwnj;باشد. هر فصل از كتاب به بحث در ...

    دانلود پايان نامه ارشد قالب word با عنوان بررسي رابطه هوش هيجاني و سبكهاي مقابله با استرس و تاثير جنسيت بر اين رابطه ??? ص

    پايان نامه جهت دريافت درجه كارشناسي روانشناسي باليني موضوع بررسي رابطه بين هوش هيجاني و سبكهاي مقابله با استرس و تاثير جنسيت بر اين رابطه چكيده هدف از اين پژوهش بررسي رابطه هوش هيجاني و سبکهاي مقابله با استرس و تأثير جنسيت بر روي آن در دانشجويان مقطع كارشناسي رشته روانشناسي ...

    بررسي تفاوت هاي جنسي در اضطراب اجتماعي نوجوانان

    بررسي تفاوت هاي جنسي در اضطراب اجتماعي نوجوانان

    عنوان تحقيق: بررسي تفاوت هاي جنسي در اضطراب اجتماعي نوجوانان فرمت فايل: word تعداد صفحات: 87 شرح مختصر: اضطراب اجتماعي اضطرابي است كه خصوصاً هنگام برخوردهاي اجتماعي متقابل افراد با يكديگر بوجود مي zwnj;آيد افرادي كه از اضطراب اجتماعي رنج مي zwnj;برند با افزايش مسائل رواني، ...

  • امانت‌های الهی در قرآن

    امانت‌های الهی در قرآن دسته: معارف اسلامی
    بازدید: 72 بار
    فرمت فایل: doc
    حجم فایل: 123 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 196

    مقدمه سپاس و ستایش ایزد منان را، كه همه كس و همه چیز را، مالك اوست و هر آنچه از ناحیه عنایت او بر هستی جاری گشته، اماناتی است كه باید، حافظ و امین بر آنها بود هنگام عرضة امانت حضرت باری تعالی – خطاب به جمیع خلایق فرمود «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلیَ السَّمواتِ و الْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها و أشْفَقْنَ مِنْها…»1

    قیمت فایل فقط 5,900 تومان

    خرید

     امانت‌های الهی در قرآن

    فهرست مطالب

    عنوان.................................................................................................................... صفحه

    مقدمه .................................................................................................................... 6

    1. كلیات طرح تحقیق ............................................................................................. 9

    1. 1 بیان مسأله .................................................................................................... 10

    2. 1 اهمیت مسأله ................................................................................................ 12

    3. 1 سوأل تحقیق ................................................................................................. 12

    4. 1 فرضیه .......................................................................................................... 13

    5. 1 حدود مسأله ................................................................................................. 13

    6. 1 محدودیت مسأله ........................................................................................... 13

    7. 1 كلید واژه ها ................................................................................................. 14

    1. 7. 1 امامت ....................................................................................................... 15

    2. 7. 1 امانت ........................................................................................................ 16

    3. 7. 1 امین .......................................................................................................... 19

    4. 7. 1 خیانت ....................................................................................................... 20

    5. 7. 1 عهد .......................................................................................................... 22

    6. 7. 1 میثاق ........................................................................................................ 23

    7. 7. 1 ودیعه ....................................................................................................... 24

    8. 7. 1 ولایت ....................................................................................................... 25

    2. فصل اول : كلیاتی در زمینة آیات امانت در قرآن

    1. 2 آیة عرض امانت ........................................................................................... 29

    1. 1. 2 معنای عرض امانت .................................................................................. 30

    2. 1. 2 معنای اباء و امتناع از پذیرش امانت ........................................................ 34

    3. 1. 2 معنای حمل امانت .................................................................................... 34

    4. 1. 2 مراد از انسان حامل امانت كیست؟........................................................... 35

    5. 1. 2 معنای ظلوم وجهول ................................................................................. 36

    6. 1. 2 نتیجة قبول امانت ..................................................................................... 39

    2. 2 آیة امانات ..................................................................................................... 40

    1. 2. 2 مراد از اهل امانات چه كسانی هستند؟!................................................... 40

    2. 2. 2 شأن نزول مشهور آیه ............................................................................. 41

    3. 2. 2 مقدم نمودن اداء امانات بر عدالت ............................................................ 42

    4. 2. 2 مفهوم عام امانات .................................................................................... 42

    5. 2. 2 اقسام امانات ............................................................................................ 44

    6. 2. 2 مخاطب در آیه چه كسانی هستند؟!........................................................... 46

    3. 2 آیة منع از خیانت درا مانات ......................................................................... 50

    4. 2 امانتداران ..................................................................................................... 51

    1. 4. 2 پیامبران امین ........................................................................................... 51

    2. 4. 2 فرشتة‌ امین .............................................................................................. 53

    3. 4. 2 كارگزاران امین ........................................................................................ 53

    4. 4. 2 مؤمنان و نمازگزاران امانتدار ................................................................. 55

    3. فصل دوم : بررسی مقایسه‌ای دیدگاه‌های مفسران شیعی و اهل سنت در تفسیر امانت

    1. 3 اتصاف به اسماء حسنی ............................................................................... 58

    2. 3 اختیار و اراده ............................................................................................... 58

    3. 3 استعداد ......................................................................................................... 59

    4. 3 اسرار ........................................................................................................... 59

    5. 3 اصل ادای امانت ........................................................................................... 61

    6. 3 اعضاء و جوارح ........................................................................................... 62

    7. 3 اوامر و نواهی .............................................................................................. 65

    8. 3 اهل و خانواده .............................................................................................. 67

    9. 3 ایمان ............................................................................................................. 68

    10. 3 اوصاف پیامبر آخر الزمان - صلوات الله علیه و آله .................................. 69

    11. 3 تسلیم در برابر پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- ................................ 70

    12. 3 تسلیم اسماء ............................................................................................... 71

    13. 3 تعهد و قبول مسئولیت ................................................................................ 71

    14. 3 تكلیف .......................................................................................................... 72

    15. 3 توحید ......................................................................................................... 77

    16. 3 حدود و شرع .............................................................................................. 78

    17. 3 دلائل خداشناسی ........................................................................................ 78

    18. 3 دلایل و عجایب صنع .................................................................................. 79

    19. 3 دین و شریعت ............................................................................................ 80

    20. 3 روح ............................................................................................................ 82

    21. 3 زن .............................................................................................................. 83

    22. 3 شغل و منصب ............................................................................................ 84

    23. 3 طاعت .......................................................................................................... 84

    24. 3 عقل ............................................................................................................. 87

    25. 3 علم ............................................................................................................. 89

    26. 3 عهد و پیمان ............................................................................................... 91

    27. 3 فرایض ........................................................................................................ 91

    28. 3 فیض الهی ................................................................................................... 93

    29. 3 قرآن ........................................................................................................... 94

    30. 3 لا اله الا الله ................................................................................................. 95

    31. 3 لطیفه سیال انسانی ..................................................................................... 96

    32. 3 محبت و عشق ............................................................................................. 96

    33. 3 معرفت ........................................................................................................ 97

    34. 3 نماز، روزه غسل حج، جهاد، زكات.............................................................. 98

    35. 3 وجود و هستی ........................................................................................... 101

    36. 3 ودایع و امانات مردم .................................................................................. 102

    37. 3 وظایف و واجبات دین ................................................................................ 104

    38. 3 وفاء به عهود .............................................................................................. 105

    39. 3 ولایت الهیه، امامت و ولایت ائمه - علیهم السلام- ..................................... 106

    4. فصل سوم : اهمیت امانتداری در روایات و احادیث

    1. 4 رعایت اصل ادای امانت تحت هر شرایطی ................................................... 124

    2. 4 رابطة میان امانت و ایمان ............................................................................. 128

    3. 4 آثار امانتداری .............................................................................................. 129

    4. 4 آثار بی توجهی به ادای امانت ...................................................................... 135

    5. 4 امانتداری میزانی برای سنجش افراد............................................................ 136

    5. فصل چهارم: نتیجه گیری ................................................................................ 139

    مقدمه

    سپاس و ستایش ایزد منان را، كه همه كس و همه چیز را، مالك اوست و هر آنچه از ناحیه عنایت او بر هستی جاری گشته، اماناتی است كه باید، حافظ و امین بر آنها بود.

    هنگام عرضة امانت حضرت باری- تعالی – خطاب به جمیع خلایق فرمود:

    «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلیَ السَّمواتِ و الْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها و أشْفَقْنَ مِنْها…»[1]

    پس از عرض امانت، همگان از جهت خوف از پذیرش آن ناتوان ماندند، چرا كه حمل آن تنها سزاوار انسان بود: «وَحَمَلَهَا الاْنسان…»[2]

    و این شانه‌های انسان بود كه بار امانت را حمل كرد؛ او كه ناز پروردة درگاه الهی بود، آن زمانیكه به قدرت لایزال الهی از عدم به وجود آمد، طنین قدسی ندا در داد « فَتَبارَكَ اللهُ أَحْسَنَ الخَالِقین»[3]

    خلق شده در زیباترین صورت ها: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْویمٍ»[4]

    و جان گرفته از نفخه ملكوتی : «وَ نَفَخَ فِیه مِنْ رُّوحِه»[5]

    ملائك صف به صف بر آستانش به حضور آمدند و نور مطلق مهر «إِنّی جاعلٌ فِی الأرْضِ خَلیفه»[6]

    بر پیشانی‌اش نهاد، و در محضر آموزگار هستی علم اسماء آموخت: « وَعَلَّمَ ءآدَم الأسْمَاء كُلَّهَا»[7]

    و ملائك را برآن اسماء مطلع ساخت؛ و عرشیان و قدسیان به فرمان حضرتش به پیشگاه انسان به سجده افتادند:

    «وَ إذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَة اسْجدُوا لآدم…»[8] و كریم او را به كرامت خویش نوازش داد: «وَ لَقَدْ كَرَمْنَا بنی ءَآدم…. »[9]

    به پاس این الطاف الهی، آن هنگام كه عرض امانت بر خلایق كردند، بار امانت به دوش كشید كه «نظر وی برعرض حق بود نه بر امانت، لذت عرض، ثقل امانت را فراموش گردانید، لاجرم لطف ربانی به زبان عنایت فرمود: « كه برداشتن از تو و نگاهداشتن از من، چون توبه طوع بار مرا برداشتی من هم از میان همه تو را برداشتم.»[10]

    رضای حضرت دوست تنها بر حمل امانت استوار نشد، بلكه امر بر ادای آن به سوی اهلش نمود و خطاب آمد:

    «إِنَّ الله یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ الی أَهلِهَا…»[11]

    و آنان كه به درجة ایمان كامل رسیده اند و مصلین حقیقی هستند، هم بر حمل امانت و هم بر ادای آن فائق آمدند و لذا به آنان گفته شد:

    «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ … وَ الذَّینَ هُمْ لِأمانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ».[12]

    «إلاَّ الْمُصَلّینَ… وَالَّذینَ هُمْ لأمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعون»[13]

    و اما سر نهفته در آیات امانت این است كه، حضرت باری- تعالی- سخن از عرضة امانت، ادای امانات و رعایت امانات نموده ولی امانت خاصی را نام نبرده و شاید از همین جاست كه گفته‌اند: «امانت مفهومی گسترده و وسیع دارد.» و مفسران و اندیشمندان علوم اسلامی به استناد روایات پیامبر اكرم- صلی الله علیه و آله- و ائمه – علیهم السلام- و صحابه برای مفهوم وسیع امانت مصادیق بیشماری را ذكر كرده‌اند، البته در برخی از وجوه امانت میان مفسران اهل سنت و شیعه اشتراك وجود دارد و در برخی تعابیر همچون- امانت امامت و ولایت- میان مفسران فریقین اختلاف نظر دیده می‌شود، و مادر این پژوهش به بررسی نقاط اشتراك و اختلاف مفسران اهل سنت و شیعه درتفسیر امانت می‌پردازیم.

    كلیات طرح تحقیق

    1. كلیات طرح تحقیق:

    1-1. بیان مساله:

    در این پژوهش در صدد بررسی مقایسه‌ای مفهوم امانت، در اندیشه‌های مفسران شیعی و اهل سنت می‌باشیم. از آنجا كه در عالم، مالكیت همة امور به حضرت باری- تعالی- متعلق است و مالك حقیقی وجود حضرت حق است، و دیگر مالكیت‌ها از قسم مالكیت اعتباری است؛ ما را به این تفكر رهنمون می‌سازد كه؛ امانت مفهومی وسیع و فراگیر دارد كه مصادیق و نمونه‌های بیشماری را شامل می‌گردد؛ كه با بررسی آیات و تفاسیر و روایات، گستردگی مفهوم امانت، روشن می‌شود.

    با این توضیح، این پرسش مطرح می‌گردد كه در نگاه تفاسیر و روایات، مصادیق امانات الهی چه مواردی هستند؟ و به دنبال آن، پرسش دیگر، به این موضوع می‌پردازد كه مفسران شیعی و اهل سنت چه تفاسیری از این موارد ارائه داده‌اند؟

    در كدام موارد میان ایشان وفاق و اشتراك وجود دارد؟ و اختلاف رأی آنان در كدام موارد می‌باشد؟

    سپس در این تحقیق برآنیم، تا با استخراج تعابیر امانت از تفاسیر و روایات، به بررسی دیدگاه‌ها و نظرات مفسران شیعی و اهل سنت پرداخته و موارد اشتراك و اختلاف نظر ایشان را مشخص نماییم.

    ابعاد مختلف مسأله:

    مسأله امانت از ابعاد مختلفی قابل بحث است؛ كه مروری كوتاه بر این ابعاد خواهیم داشت:

    امانت در بعد اخلاقی: صفت «امانتداری» ازامهات اصول اخلاقی است، این اخلاق حسنه از اوصاف انبیاء الهی و ائمه علیهم السلام- و مؤمنان حقیقی می‌باشد و حضرت محمد – صلی الله علیه و آله- قبل از رسیدن به مقام پیامبری در میان اعراب جاهلیت به «محمد امین» معروف بود، كه این خصلت«امانتداری» باعث شده بود، مردم در سپردن امانات به سوی پیامبر(ص) بشتابند.

    امانت در بعد ادبی: بسیاری از ادبا و شاعران با استناد به برخی از آیات امانت، تعابیر خاصی برای آن قائل شده‌اند:

    مولانا در مثنوی امانت را به عشق تعبیر كرده است؛

    كرد فضل عشق انسان را فضول      زین فزون جویی ظلوم است و جهول[14]

    شیخ اجل سعدی نیز امانت را عشق دانسته است؛

    مرا گناه خود است ار ملامت تو برم كه عشق بارگران بود و من ظلوم وجهول[15]

    حافظ نیز در اشعار خود به امانت اشاره كرده و آنرا عشق داانسته:

    «آسمان بار امانت نتوانست كشید               قرعة كار به نام من دیوانه زدند[16]

    فرشته عشق نداند كه چیست ای ساقی         بخواه جام و گلابی به خاك آدم ریز[17]

    در اشعار «عمان سامانی»[18] نیز مراد از امانت الهی در آیة‌ «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ …» عشق است كه به صورت شرابی بر خلایق عرضه شد، و بار امانت عشق را انسان كامل حمل كرد كه او در نظر سامانی وجود مقدس حضرت سیدالشهداء – علیه السلام- می‌باشد.

    امانت در بعد اجتماعی: یكی از پایه های قوی اجتماع، اقتصاد آن می‌باشد، كه تبادلات و روابط اقتصادی در سایة اعتماد و اطمینان متقابل صورت می‌گیرد، و این اعتماد حاصل نمی‌شود مگر در پرتو اصل امانتداری؛ لذا مدیران اقتصادی علاوه بر آگاهی و تخصص باید امین و متعهد باشند.

    امانت در بعد فقهی: در تعریف امانت در فقه آمده : «امانت اسم است برای مال مورد ودیعت و یا هر مالی كه به واسطة عقد یا قانون به طور امانت در اختیار دیگری باشد.. » كه امانات را به 3 دسته تقسیم كرده‌اند: 1- امانات شرعیه 2- امانات معاوضی 3- امانات مالكی كه احكام امانت در بابی تحت عنوان احكام ودیعه ذكر شده است.[19]

    امانت در بعد حقوقی: در ماده 607 قانون مدنی در تعریف ودیعه – امانت به معنای خاص- آمده:

    «ودیعه عقدی است كه به موجب آن یك نفر مال خود را به دیگری می‌سپارد، برای آنكه آن را نگهدارد.»

    امانت قانونی و امانت قراردادی نیز از اصطلاحات حقوقی می‌باشد.[20]

    با توجه به ابعاد مختلف امانت، پژوهش فوق به بررسی امانت در آیات و تفاسیر و روایات می‌پردازد.

    2-1- اهمیت مساله

    1. ضرورت تبیین و گسترش مطالعات قرآنی در جامعه:

    با توجه به ضرورت فوق، بر مساله امانت از دید قرآن متمركز شده‌ایم.

    2. ضرورت انجام مطالعات مقایسه‌ای در حوزه تفسیر قرآن:

    با توجه به ضرورت فوق، به بررسی مسألة امانت در تفاسیر شیعی و اهل سنت پرداخته‌ایم.

    3-1- سوال های تحقیق:

    1. وجه اصلی اختلاف نظر مفسران اهل سنت وشیعه در تفسیر امانت در چیست؟
    2.  وجه اصلی اشتراك نظر مفسران اهل سنت و شیعه در تفسیر امانت در چیست؟

    4-1- فرضیه‌های تحقیق:

    1. وجه اصلی اختلاف نظر میان مفسران اهل سنت و شیعی در تفسیر امانت به مساله ولایت و امامت امامان معصوم – علیهم السلام- مربوط می‌شود.
    2.  در بیشتر موارد میان مفسران اهل سنت و شیعه در تفسیر امانت وفاق نظر وجود دارد.

    5-1- حدود مساله:

    موضوع پژوهش فوق موارد ذیل را شامل می‌شود:

    1-   بررسی آیات امانت در قرآن كریم.

    2-   این مساله- یعنی بررسی آیات امانت- را از زاویة مفسران شیعی و اهل سنت بیان می‌نمائیم.

    [فهرست كامل كتاب‌های مورد استفاده از علمای سنتی وشیعی در فهرست منابع ذكر شده است.]

    6-1- محدودیت‌ها:

    1- مشكلات مربوط به دسترسی، بر منابع كتابخانه ای (بخصوص نسخ خطی در زمینة مورد بحث)

    2- عدم نگارش كتاب‌های مستقلی در این زمینه

    شیوه تحقیق:

    این پژوهش به روش توصیفی و كتابخانه‌ای تدوین شده است.

    كلید واژه ها:

    1-7-1- امامت:

    «امام» از ریشه «امم» گرفته شده است.

    در قاموس برای «امام» چند معنا ذكر شده:

    «امام: نسخة اصلی و نوشته‌ای كه از آن سواد برگیرند.

    امام : به معنای «راه»… كه به وسیلة آن به مقصد می‌رسند.»[21]

    راغب می‌گوید: «امام كسی كه به پیشوایی او در قول و فعل اقتدا می‌شود».[22]

    ابن فارس از صاحب نظران اهل سنت می‌گوید:

    «امام كسی است كه به او اقتدا می‌شود و پیشوای مردم در امور قرار می‌گیرد».[23]

    علامه طباطبایی در ذیل آیة : «انّی جَاعِلُكَ للنَّاسِ اماماً»[24] آورده:

    امام یعنی پیشوا و مقتدا… به طوریكه مردم از كسی كه دارای این مقام است تبعیت كنند و گفتار و رفتار خود را تطبیق برگفتار و رفتار او نمایند… وهر جا نامی از امامت برده شده «هدایت» هم به عنوان تفسیر بدنبال آن ذكر گردیده مثلاً «وَ جعلنا منهم ائمه یهدون بأمرنا…» مقام امامت مقام هدایت مخصوصی است كه عبارت از هدایت به امر خدا بوده باشد… اسلام آن شخص هادی است كه از نظر جنبة ملكوتی موجودات آنها را رهبری می‌كند و مقام «امامت» یك نوع ولایت بر اعمال مردم است از نظر باطن كه توام با هدایت می‌باشد».[25]

    فخر رازی از مفسران اهل سنت در تعریف امام ذیل آیه «انّی جَاعِلُكَ للنَّاسِ اماماً» آورده:

    «امام كسی است كه شایسته است در دین به او اقتدا شود …»[26] و در جای دیگر می‌گوید : «امام كسی است كه بر كل امت متصرف است».[27]

    2-7-1- امانت

    «امانَتْ» واژه‌ای است عربی، كه مصدر است و 6 بار در قرآن به كار رفته است.[28]

    «امانَتْ» مصدر دو ریشه از واژه «أمن» است؛

    ریشه اول:

    «أمٍنُ» (آرامش و امنیت یافت) كه مضارع این فعل «یُأمُنْ» می‌باشد و مصادر این ریشه عبارتند از:

    أمَاناً : زنهاری و بی ترس و بیم

    أمَانَةً: راستی و ضد خیانت و نیز زنهاری

    أمَنَةً: راستی و سكون و آرامش قلب و بدون ترس و بیم

    أمْناً: ضد خوف و بدون بیم و ترس و آرامش نفس و دین وخلق

    و اسم فاعل ریشه «امِنَ» : آمِنْ (شخص بدون ترس و بیم و خوف) أمِنْ( زنهار خواهنده) و امین(امانتدار) می‌باشد.[29]

    به گفته راغب نیز در «مفردات» «أمن، أمانه، أمان» هر سه مصدر هستند؛ واژه «أمان» گاهی اسم است و برای حالتی كه بر انسان در امنیت حاصل می شود به كار می‌رود، و گاهی به چیزی كه باعث امنیت می‌شود نیز – أمان- گویند؛ مانند سخن خدای تعالی كه فرمود: «و تخونوا اماناتكم»[30]

    یعنی به چیزهایی كه بر آنها ایمن بودید، خیانت كردید.[31]

    ریشه دوم: از ماده «أمن» «أمُن» ( معتمددیگران واقع شدن و امین قرار گرفتن) می‌باشد كه مضارع آن «یأمن» و مصدر این ریشه «امانة» و اسم فاعل آن« امین» می‌باشد.[32]

    لذا «امانت» مصدر «أَمِنَ و أمُنَ» می‌باشد.

    فراهیدی در «العین»[33] و ابن منظور در «لسان العرب»[34] آورده‌اند كه:

    «أمن» ضد خوف و «أمانت» ضد خیانت است.

    «ابن فارس» برای امانت دو معنا متذكر شده است: «امانت دو ریشه نزدیك به هم دارد، یكی از آن دو امانتی است كه ضد خیانت است و معنای آن سكون وآرامش قلب می‌باشد و ریشه دوم به معنای تصدیق و باور كردن می‌باشد كه هر دو معنی به هم نزدیكند»[35]

    در نتیجه واژه امانت كه همچون واژه های ایمان و امنیت از یك ریشه یعنی – امن- گرفته‌ شده‌اند، معنای مشتركی را در خود دارند و آن اطمینان و اعتماد می‌باشد، كه امانت در این صورت یعنی اعتماد و اطمینان از سالم بودن امانت وعدم خیانت درآن.

    در بسیاری از فرهنگ های لغت فارسی و عرب در معنای لغوی «امانت» آمده است؛ امانت یعنی:

    « 1- راستی و درستكاری و صداقت ( فرهنگ نفیسی، معین، عمید، آنندراج، منتهی الادب، سیاح)

    2- ضد خیانت ( نفیسی، آنند راج ، عمید، منتهی الارب ، سیاح)

    3- استواری ( معین، نفیسی)

    4- زنهاری( نفیس، معین، آنندراج ، منتهی الارب، سیاح)

    5- بی بیمی( نفیسی، آنندراج ، منتهی الارب)

    6- حفاظت ونگهبانی وصیانت (نفیسی)

    7- اخلاص( نفیسی)

    8- تدین ودینداری ( نفیسی)

    9- ودیعه (عمید، معین)

    10- اهل مرد و مال وی و كسانیكه آنها را گذاشته و به سفر می‌رود. (نفیسی، آنندراج، منتهی الارب، سیاح)».[36]

    تعریف امانت در كلام مفسران

    امانت در اصل مصدر است، ولی بسیار می‌شود كه آن چیزی كه سپرده شده، چه مال، و چه اسرار، و امثال آن نیز امانت می‌گویند.[37] امانت عبارت است از اینكه به وسیله عهد یا وصیت و امثال آن، امنیت حقی از حقوق حفظ شود.[38] امانت – هر چه باشد- به معنای چیز نیست كه نزد غیرودیعه بسپارند، تا او آنرا برای سپارنده حفظ كند و سپس به وی برگرداند.»[39]

    بروسوی از مفسران اهل سنت در تفسیر «روح البیان» در تعریف امانت آورده:

    «بدان، امانت عبارت است از اینكه هنگامی كه برای غیر تو برتو حقی واجب شود، پس باید آن حق را به سوی او ادا كنی.»[40]

    زحیلی نیز از صاحبنظران اهل سنت می گوید:

    «امانت آن چیزی است كه شخص بر آن امین قرار داده می‌شود، و در عرف مردم هر چیزی است كه آن را به اجازة صاحبش بگیری و شامل تمام حقوقی كه بر دوش شخص است می‌شود، خواه حقوق خداوند باشد یا حقوق مردم و یا حقوق خود شخص».[41]

    «مراغی » از دیگر مفسران اهل سنت در تعریف امانت دارد كه : «امانت چیزی است كه حفظ می‌شود تا به صاحبش برگردانده شود»[42]

    3-7-1- «أمین»

    «أمین» اسم فاعل ریشه «أمن و أمن» می‌باشد.[43] این واژه 13 بار در قرآن به كار رفته است. «امین در لغت یعنی؛ امانتدار و قوی و كسی كه بر او اعتماد نمایند و از او ایمن باشند»[44]و هر چه به او بسپارند بدون كسر و نقصان باز دهد و هر چه به او گویند اعاده آن در هیچ جا و هیچ وقت جایز نداند و روا نشمارد.[45]

    «دانشمندان ادبیات عرب كلمه «امین» را كه صفت مشبهه است به كسی اطلاق می‌كنندكه صفت امانتداری در او ثابت بوده و سالیان سال هرگز از او خیانت دیده نشده باشد.»[46]

    امین كسی است كه نه چیزی بر مورد امانت بیفزاید و نه چیزی از آن بكاهد.[47]

    «به گفته «ابن فارس»، «امین» صفت مشبهه است كه گاهی به معنای فاعل و گاهی به معنای مفعول می آید، بنابراین «امین» به معنای «مؤتمن و موتمن»خواهد بود.

    فرق مؤتمن و امین این است كه موتمن به كسی گفته می‌شود كه مورد اعتماد و اطمینان دیگران قرار گیرد، هر چند شخص خائنی باشد، اما امین به كسی گفته می‌ِود كه وصف امانت در او ثبوت و استقرار پیدا كرده و واقعاً صلاحیت اعتماد و اطمینان دیگران را داشته باشد، از این رو به كسی كه مورد اعتماد و اطمینان است و امانتی را جهت حفظ و نگهداری به وی می‌سپارند، امین گفته می‌شود.»[48]

    امین: كسی است كه امانت را حفظ می‌كند و آنرا ادا می‌كند.[49]

    4-7-1- معنای لغوی خیانت

    «خیانت» از مادة «خَوْن» است؛ «خانَ، یخون، خوناً، خیانةً»

    «خون» یعنی نقصان در وفاداری.[50]

    «خیانت شكستن عهد در چیزیست كه آدمی را در آن امین دانسته باشند ولكن این معنا تنها معنای خیانت در عهد و پیمان است، و به گفته «ابن فارس» این ماده دارای یك معنی اصل است، و آن كوتاهی كردن در ادای امانت و وفای به عهده است».[51]

    خیانت مقابل امانت است و به معنای منع حق و مخالفت با حق است.[52]

    كاربرد خیانت در برابر امانت بدین جهت است كه وقتی كسی در امانت خیانت می‌كند نقصانی بر آن وارد می‌سازد و در پیمانی كه با دیگری بسته است در خفا می‌كاهد.[53]

    «خیانت و نفاق یكی است جز اینكه – خیانت-بیشتر در شكستن پیمان و امانت به كار می‌رود ولی – نفاق- باعتبار خلاف در دین است، سپس این دو معنی در هم تداخل نموده است».[54]

    تفلیسی در «وجوه القرآن»[55] برای خیانت پنج وجه قائل است: كه یكی از وجوه مربوط به امانت می‌شود:

    1-   معصیت 2- خیانت به معنای شكستن عهد 3- خلاف در دین 4- زنا 5- خیانت در معنای خیانت كردن در امانت.

    «خیانت به معنای عام عبارتست از نقض هر حقی كه قرار داده شده باشد چه در عهد و چه در امانت».[56]

    و همچنین «خیانت به معنای نقض امانت و یا بگو نداشتن آن است.»[57]

    «خیانت در اصل به معنای خودداری كردن از پرداخت حقی است كه انسان پرداختن آن را تعهد كرده و آن ضد امانت است.»[58]

    ابوالفتوح رازی آورده كه «خیانت در تعاریف منع حقی باشد كه ادای آن واجب بود، و او ضد امانت باشد، و اصل ا‌و در لغت نقصان است».[59]

    عرفا نیز در اصطلاح خویش در تعریف خیانت آورده اند كه:

    خیانت عبارت از خروج از مأمورات و ارتكاب منهیات حق است و ورود در حظوظ نفسانی است.[60]

    5-7-1- عهد

    عهد از ریشه «عَهِدَ» گرفته شده است.

    العهد: «حفظ و نگهداشتن چیزی و مراعات نمودن آن كه مراعات آن لازم است.»[61]

    عهد: «حفظ ونگهداری از چیزی كه حفظ و نگهداری آن را ملتزم شده و نیز «عهد» عبارت است از ملتزم شدن و پیمان بستن بر چیزی[62]»

    عهد «نگهداری و مراعات پی در پی در شیء .. پس اصل عهد نگهداری و مراعات است و پیمان را از جهت لازم المراعات بودن عهد گفته‌اند.»[63]

    دامغانی در «وجوه والنظائر»[64] برای عهد شش معنا آورده است:

    1- عهد در معنای «عهد»

    2- عهد در معنای میثاق:

    3- عهد در معنای امر

    4- عهد در معنای سوگند

    5- عهد در معنای توحید

    6- عهد در معنای وفا به امانت


    تعریف عهد در كلام مفسران:

    «عهد برحسب عرف و به اصطلاح به معنای هرچیزی است كه انسان با صیغه عهد متلزم شده باشد، مانند نذر و سوگند،[65] و یا مراد به عهد «وصیت و سفارش» است.[66] و ظاهراً مراد به كلمه عهد قراردادهای زبانی و عملی است كه انسان با غیر می‌بندد، كه فلان عمل را انجام و یا فلان امر را رعایت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننماید، برخی گفته اند: مراد به عهد تنها این نیست، بلكه تمامی قرارهایی است كه انسان ملتزم به آن باشد، حتی ایمان بنده خدا به خدا هم عهدی است كه او با پروردگارش بسته، و قرار گذاشته آنچه خدا تكلیفش می‌كند اطاعت نماید. پس اگر بنده‌ای یكی از اوامر و یا نواهی خدا را عمل نكند، و خدا را در آن نافرمانی كند، عهد خدا را شكسته است.[67]

    برخی معتقدند: عهد و پیمان معنی وسیعی دارد كه هم شامل عهدهای خصوصی در میان افراد در رابطه با مسائل اقتصادی و كسب و كار و زناشویی و امثال آن می گردد، و هم شامل عهد و پیمان هایی كه در میان ملت ها و حكومت ها برقرار می گردد، و از آن بالاتر شامل پیمان های الهی و رهبران آسمانی نسبت به امت ها و امت ها نسبت به آنها نیز می شود[68].

    6-7-1- میثاق

    «میثاق» بر وزن مفعال از مادة «وَثَقَ»، در اصل «مِوْثاق» بوده، و او به واسطة كسرة ماقبل به یاء بدل شده است؛ و به معنای عهد محكم، پیمان استوار می باشد[69].

    لذا واژة «میثاق» از ریشة «وثق» گرفته شده است و به معنای پیمان اكید است، كه مصدر نیز به كار می رود به معنای «محكم كردن»[70].

    راغب «میثاق»‌ را عهد و پیمانی می داند كه با سوگند استوار می شود[71].

    میثاق به معنی چیزی است كه مایة اطمینان و اعتماد گردد، و معمولاً به پیمانهای مؤكد میثاق گفته می شود.[72] و به معنای بستن و محكم كردن چیزی با طناب و مانند آن است و بعداً به هر كاری كه موجب آرامش خاطر می شود گفته شده و از آنجا كه عهد و پیمان شبیه گرهی است كه میان دو نفر یا دو گروه می خورد و موجب آرامش فكر آنهاست، به آن میثاق می گویند[73].

    7-7-1- ودیعه:

    «ودیعه» از ریشة «ودع» به معنای «ترك كردن» می باشد و جمع آن «ودایع» است. ودیعه را از این نظر ودیعه می گویند، كه باید محل خود را ترك گوید و به دست صاحب اصلی باز گردد. ودیعه اخص از امانت است و برخی در معنای لغوی امانت آن را ودیعه معنا كرده‌اند.[74]

    تفاوت میان ودیعه و امانت:

    «فرق بین ودیعه و امانت این است كه ودیعه نگهداری شیء است به قصد، وامانت چیزی است كه بدون قصد به دست می‌آید، مانند آنكه باد لباسی را به درون اتاق افكند، و نیز ودیعت بری از ضمان است اگر موافقت شده باشد، اما امانت بری از آن نیست تا آنگاه كه به صاحبش برسانند.»[75]

    واژه ودیعه در قرآن ذكر نشده، اما بسیاری در معنای امانت آن را ودیعه معنا كرده‌اند.


    8-7-1- ولایت

    «ولایت » از ریشه «ولی» گرفته شده است.

    راغب در مفردات ذیل «ولی» آورده:

    «ولایت با كسر حرف (و) یاری كردن است ولی ولایت با فتحه حرف (و) سرپرستی است و نیز گفته شده هر دو واژه حقیقتش همان سرپرستی است كه كاری را بر عهده بگیرند.»[76]

    علامه طباطبایی در تفسیر آیة «انما ولیكم الله و رسوله…»[77] در تعریف ولایت آورده:

    حقیقت ولایت عبارتست از بعهده گرفتن كار و منصوب شدن بر آن و (ولی) و (مولی) هر دو استعمال می‌شوند» ولایت عبارتست از یك نحوه قربی كه باعث و مجوز نوع خاصی از تصرف و مالك تدبیر می‌شود.»[78]

    فخر رازی از صاحب نظران اهل سنت ذیل تفسیر آیه «انما ولیكم الله و رسوله» در تعریف ولی آورده:

    «ولی در لغت به معنای ناصر و محب آمده … و همچنین به معنای تصرف چنانكه حضرت رسول (ص) فرموده اند: «زن بدون اذن ولی حق ازدواج ندارد.»[79]

    فصل اول

    كلیاتی در زمینة آیات امانت در قرآن

    در این فصل ضمن معرفی آیات امانت به بررسی این آیات می‎پردازیم:

    همانطور كه در بخش مفاهیم گفته شده، مصدر امانت 6 بار در قرآن به كار آمده است؛

    پرداخت و ادای امانت:

    «وَإٍن‎ْ كُنْتُمْ عَلی سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدوُا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ …»[80]

    «و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید گروگان بگیرید! و اگر به یكدیگر اطمینان داشته باشید، باید كسی كه امین شمرده شده امانت را بپردازد».

    «إنَّ اللهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الأَماناتِ الی أَهْلِها و اذا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاس أَنْ تَحْكُمُوا بالعدل إِنَّ الله نِعِمَّا یَعِظُكُمْ بِه إنَّ الله كانَ سَمیعاً بصیراً»[81]

    «خداوند به شما فرمان می‎دهد كه امانت ها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی كه میان مردم داوری می كنید، به عدالت داوری كنید! خداوند اندرزهای خوبی به شما می‎دهد! خداوند شنوا و بیناست»

    منع از خیانت در امانت:

    «یا ایُّها الذینَ ءامَنوُا لَاتَخُونوُا اللَّهَ والرَّسولَ وَتَخوُنوُا امَاناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَموُن»[82].

    ای كسانی كه ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر خیانت نكنید، و در امانت خود خیانت روا مدارید! در حالی كه می دانید.

    عرضه و حمل امانت:

    «إنَّا عَرَضْنا الامانَةَ‌ عَلَی السَّمواتِ وَ الْأَرضِ‌ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْها و حَمَلَها الإِنْسان إِنَّه كانَ ظَلوماً جهولاً».[83]

    «ما امانت را بر آسمان ها و زمین و كوه عرضه داشتیم آنها از حمل آن سربرتافتند، و از آن هراسیدند؛ اما انسان آنرا بر دوش كشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود».

    رعایت كنندگان امانت:

    «وَالَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ و عَهْدِهِمْ راعون»[84]

    «و كسانی كه امانت ها و عهد خود را رعایت می‌كنند».

    رسولان امین

    بسیاری از پیامبران برای معرفی خود به قوم خویش از صفت «امین» استفاده می كردند:

    «انّی لَكُمْ رَسولٌ‌ اَمین»[85]

    ملك امین

    خداوند جبرئیل را در قرآن به صفت امین خوانده:

    «نَزَلَ بِهِ الروح الامین»[86]    روح الامین آنرا نازل كرده است.

    «مُطاعٍ ثَمَّ أمینٍ»[87]     مورد اطاعت و امین است.

    كارگزاران امین

    «وَانّی عَلَیْهِ لَقَویٌّ أَمین»[88]    «من نسبت به این امر توانا و امینم»

    «قال إِنَّكَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَكِینٌ اَمِینٌ»[89]     «تو (حضرت یوسف (ع)) امروز نزد ما جایگاه والا داری و مورد اعتماد هستی»

    «إنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ‌ الْقَوِیُّ الامِین»[90]

    «بهترین كسی را كه می توانی استخدام كنی، آن كس است كه قوی و امین باشد».

    از میان آیات امانت، توجه و اهتمام مفسران بیشتر ذیل آیات 58 نساء و 72 احزاب بود و در ذیل این آیات در مورد وجوه امانت بحث كرده اند.

    1-2- آیة عرض و حمل امانت:

    یكی از آیاتی كه در مورد امانت به آن اشاره می‎شود و ذیل این آیه اقوال و آراء كثیری مطرح است، آیه (72/ احزاب) می‎باشد و تنها آیه ای است كه در مورد «عرضه امانت» وارد شده است. مفسران و اندیشمندان شیعی و اهل سنت به تك تك عبارات این آیه توجه خاص داشته و آراء متفاوت و گاه مشابهی را بیان داشته اند.

    قبل از بیان محتوای كلی این آیه، باید به آیه قبلی توجه داشت؛ در آیة 71 سورة احزاب آمده:

    «… وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسوُلَهُ، فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً»

    «هر كس اطاعت خدا و رسولش كند، به رستگاری عظیمی دست یافته است».

    نظر علامه طباطبایی این است كه با این آیه سورة احزاب تمام شده است و دلیل خود را این گونه مطرح می‌كند كه؛ مسئله اطاعت خدا و رسول اكرم كلام جامعی است كه همة احكام سابق از واجبات و محرمات را شامل می‎شود و دو آیة بعد (یعنی آیة 72 و 73) متمم این آیه هستند.[91]dآیایآآیا

    و برخی مفسران نیز به استناد به این آیه (وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ‌ وَ رَسوُلَهُ …) امانت را به اطاعت تعبیر كرده اند. و اما آیة امانت «اِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلی السَّمواتِ و الْأَرضِ والْجبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلَنَها و أَشْفَقْنَ‌ مِنْها وَحَمَلَها الْإِنْسان إِنَّهُ كانَ ظَلوُماً جَهوُلاً».[92]

    خداوند در این آیه در مقام امانت دهنده است و انسان در مقام گیرندة امانت و مسئله مهمی كه در این آیه بدان پرداخته شده، این است كه مراد از امانت در این آیه چیست؟ و در پاسخ به این سوال است كه با مفاهیم و تعابیر گسترده ای در مورد امانت مواجه می شویم؛ و لذا این پژوهش به تعابیر امانت در قول مفسران شیعی و اهل سنت اختصاص دارد، از مفهوم امانت كه بگذریم با سوالات دیگری در مورد موضوعات آیه روبرو می شویم:

    1-   آیا منظور از عرض امانت بر آسمان ها و زمین و كوه ها عرض بر وجه حقیقت است، یا بر وجه مجاز و تمثیل؟

    2-   چرا آسمان ها و زمین و كوه ها با ابا از پذیرش امانت كافر نشدند ولی ابلیس با ابا از سجده بر انسان كافر شد؟

    3-   مراد از حمل امانت در عبارت «وَ حَمَلَها الإِنْسان» چیست؟

    4-   مراد از انسان حامل امانت كیست؟

    5-   چرا با اینكه انسان امانت را حمل كرد، اما از جانب باری- تعالی- به صفت ظلوم و جهول موصوف گشت؟

    و پاسخ این سوالات را در نظرات مفسرین می‎توان یافت، البته در پاسخ این سوالات آراء و نظرات مختلفی بیان شده است و دیدگاه های صاحب نظران در این باره متفاوت است.

    1-1-2- معنای عرض امانت

    «إنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ علی السَّمواتِ والْأَرْضِ والْجبالِ …» در معنای عرض امانت نیز اقوال و آرا بسیار است.

    رأی اول- عرض امانت، عرض بر حقیقت است:

    یك قول این است كه عرض امانت حقیقت است و این بر چند وجه است:

    1-   «عرض بر اعیان آسمان ها و زمین و كوه هاست …»[93] و در بسیاری از آیات قرآن به حیات حقیقی جمادات اشاره شده است.

    «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَالنُّجوُمُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ‌ وَ الدَّوَابُّ …»[94]

    «ائْتَیِا طَوْعاً أَوْكَرْهاً، قَالَتَا اَتَیْنَا طآئِعیِنَ»[95]

    «وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ»[96]

    و «محی الدین عربی» بیانی دارد كه: «اكثر عقلا بلكه همه شان می گویند: جمادات تعقل نمی كنند … و این امر نزد ما این گونه نیست، بلكه سر حیات در جمیع عالم ساری و جاری است».[97]

    2-   عرض حقیقت است بر این وجه كه «خداوند متعال هنگام عرض امانت، فهم و عقل را بر این جمادات سوار كرد، همچنان كه عقل و قبول خطاب را در مورچه سلیمان و هدهد و غیر آن دو از پرندگان و وحوش و در سنگ و درخت و خاك قرار داد، پس با این عقل و ادراك خطاب را شنیدند و با خدا سخن گفتند …»[98].

    3-   عرض حقیقت است و لیكن بر تقدیر مضاف و آیه این گونه بوده «اِنَّاعَرَضْنَا عَلَی اهْلِ السَّموات والْاَرْضِ و الْجِبال»؛ مقصود عرض بر اهل آسمان ها و زمین می‎باشد، پس مضاف حذف شده و مضاف الیه قائم مقام آن شده … پس عرض بر فرشتگان است كه در آسمان ها هستند و بر جن و آدمیان كه در زمین و كوه ها زندگی می‌كنند.»[99]

    و اینكه مراد اهل آسمان ها و زمین و كوه هاست مثل این قول است «واسئل القریه» كه یعنی اهل قریه.[100]

    بسیاری از مفسران و صاحب نظرات شیعی و برخی از اهل سنت عرض امانت را عرض بر اهل آسمان ها و زمین و كوه ها می دانند، از تفاسیر شیعی می‎توان به «تبیان[101]، مواهب علیه[102]، منهج الصادقین[103]، گازر[104]، مخزن العرفان[105]، اثنی عشری[106]، بصائر[107] و …» اشاره كرد.

    و از تفاسیر اهل سنت می‎توان از «كشف والبیان[108]، كبیر[109] و …» نام برد.

    رأی دوم: عرض امانت، بر وجه مجاز و تمثیل است

    قول دیگر در عرض امانت این است كه؛ عرض در اینجا بر وجه تمثیل و مجاز است و صورت حقیقی ندارد. «سید مرتضی علم الهدی» این چنین بیان می‌كند: «عرض بر حقیقت آسمان ها و زمین و كوه ها نیست، بلكه كلام مجاز است و مراد عظمت و سنگینی امانت است[110]؛ نظیر این قول خداوند «تَكادُ السَّمَواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقَّ الْأَرْضُ وَ تَحِرُّ الْجِبالُ هَدّاً[111]..

    «إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»[112]

    «أَنَّ قرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ»[113]

    در تفسیر مجمع البیان به نقل از ابی مسلم آمده:؛«معنای عرضنا یعنی عارضنا و قابلنا، پس بدرستیكه عرض چیزی و معاوضة آن یعنی مقابله آن به آن یكسان است … و مقصود این است كه این امانت با جلالت موقعش و بزرگی شأنش اگر با آسمان ها و زمین كوهها مقایسه شود و مقابله و موازنه با آنها گردد، هر آینه این امانت از جهت وزن سنگین تر باشد»[114].

    نظر علامه در مورد عرض امانت:

    علامه طباطبایی هر یك از این وجوه را دارای جهات ضعفی می داند و توجیه ایشان این است كه:

    «معنای عرضه كردن [امانت]، این است كه ما یك یك موجودات را با آن [ولایت الهیه] سنجیدیم و قیاس كردیم، هیچ یك استعداد پذیرفتن آنرا نداشتند، به جز انسان»[115].

    در تفسیر نمونه هم آمده است: «منظور از عرضه كردن امانت همان مقایسه نمودن است، یعنی هنگامی كه این امانت با استعداد آنها مقایسه شد، آنها به زبان حال و استعداد علوم شایستگی خویش را برای پذیرش این امانت بزرگ اعلام كردند»[116].

    2-1-2- منظور از اباء و نپذیرفتن امانت:

    پس از عرض امانت آسمان ها و زمین و كوه ها امانت را نپذیرفتند و فراز این است:

    «فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْها»

    برخی مفسران اهل سنت چون «طبری و فخر رازی» در اینجا به تفاوت اباء ابلیس و امتناع اجرام اشاره می‌كنند «ابلیس با ابا و امتناع كافر شد ولی اینان [اجرام] با ابا كافر نشدند؛ زیرا ابا ابلیس از روی استكبار بود و ابا آسمان ها و زمین و كوه ها از روی استصغار و دلیل این مطلب عبارت  «فَأَشْفَقْنَ مِنْها» در آیه می‎باشد».

    لذا با توجه به این فراز آیه یعنی «فَأَشْفَقْنَ مِنْها» از قبول آن ترسیدند، فهمیده می‎شود كه امتناع آسمان ها و زمین از روی ترس بوده است نه از روی تكبر.

    3-1-2- منظور از حمل امانت

    در ذیل عبارت «و حَمَلَها الانسان» در آیة (72/ احزاب) چند رأی آمده است:

    میرداماد در معنای «حَمَلَهَا الْإِنْسَان» آورده كه: «حمل امانت به قانون علم لغت دو احتمال دارد:

    1-   به معنی خیانت و تضییع امانت و تقصیر در ادای آن بوده باشد، چه خیانت سبب آن می‎شود كه امانت در ذمت خائن ثابت و مستقر شده، همیشه ذمة او حامل آن امانت بوده باشد، مانند مركوب كه حاصل راكب است، برخلاف ادای امانت كه منشأ آن است كه ذمت امین بری و فارغ باشد بیان اعتبار خائن در امانت را حامل آن گفته اند.

    2-   حمل امانت عبارت باشد از تحمل و قبول و التزام حفظ و محافظت و تعهد و ادا و تادیت آن… ».[117] پس در بیان میرداماد برای حمل دو معنا متصور شده است، در یك معنا حمل یعنی خیانت در امانت و در معنای دوم، حمل یعنی اداء امانت.

    درتفسیر مجمع البیان به نقل از زجاج آمده است كه: «هركس امانت را خیانت كند، پس قطعاً‌ آنرا برداشته و كسیكه امانت را برندارد، پس مسلماً آنرا به صاحبش رد كرده است و همچنین هر كس گناهی مرتكب شود، البته متحمل بار گناه شده است[118]؛ «وَ لَیَحْمِلُنَّ اثْقالَهُمْ وَ أَثْقَالاً مَعَ أَثْقَالِهِمْ»[119]

    در تفسیر جامع البیان آمده كه: «حمل امانت عبارت است از عدم اداء حق آن …»[120]

    به نقل از حسن و ضحاك آمده: «حمل امانت یعنی خیانت در آن …»[121].

    ولی نظر اكثر مفسران این است كه: حمل امانت، یعنی قبول و حفظ امانت و حامل امانت كسی است كه بار امانت را به دوش كشیده و آنرا قبول كرده است.

    4-1-2- مراد از «انسان» كه امانت را حمل كرد كیست؟

    با توجه به فراز آیه كه می فرماید: «انسان امانت را حمل كرده؛ مفسران در اینكه مراد از انسان در آیه كیست؟ چند رأی را مطرح كرده اند:

    برخی گفته اند: «منظور از انسان در آیه، نوع انسان است.

    قول دیگر این است كه: انسان، قابیل است كه حضرت آدم- علیه السلام- اهل و فرزند خویش را نزد او به امانت سپرد و او خیانت كرد.

    و به نقل از ابن عباس، حسن، ضحاك مجاهد آمده كه: انسان، آدم- علیه السلام- است.

    به نقل از حسن و زجاج آمده كه: مراد از انسان در آیه؛ كافر، منافق و گناهكار است»[122].

    برخی از مفسران شیعی با توجه به تعبیر امانت به امامت، مراد از حمل امانت را خیانت در امامت دانسته و لذا مراد از انسان را خلیفة اول- ابوبكر- می دانند كه خلافت را غصب كرد[123].

    در تفسیر مجمع البیان در اینكه مراد خداوند از «انسان» كیست آمده: «خداوند متعال به كلمة «الانسان» تمام افراد انسان را اراده نكرده، بلكه آن مثل قول «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر»[124] و «إنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنوُدٌ»[125]و … می باشد، و پیامبر و اولیاء خداوند مؤمنان از عموم این آیه بیرون هستند و جایز نیست كه مقصود از این انسان، انسان اول حضرت آدم- علیه السلام- باشد، بنابراین قول خداوند متعال «إِنَّ اللهَ اصْطَفی ءآدَمَ و …»[126]و چگونه می‎شود كسیكه خدا او را از میان خلقش برگزیده است موصوف به صفت ظلم و جهل و ستمگری و نادانی باشد[127]…»

    چرا در عرضة امانت «جن» مورد خطاب واقع نشد؟!

    «غیر از انسان یك نوع مخلوق دیگری است (جن) كه استعداد آن فی الجمله در وجود او یافت می‎شود از اینجاست كه در «وَمَا خَلْقتُ الْجِنَّ والْإِنْسَ الَّا لِیَعْبُدوُنِ»[128] هر دو جمع كرده شدند؛ لیكن انصاف این است كه برای ادا حق امانت در وجود جنات استعداد آنقدر ضعیف بود و در مقام حمل امانت چندان قابل ذكر و اعتنا فهمیده نشدند، گویا آنها در این معامله تابع انسان قرار داده شده و ضرور نیست كه نام آنها به طور مستقل گرفته شود»[129]

    5-1-2- چرا انسان با قبول امانت الهی نشان ظلوم و جهول را دریافت نمود؟!

    انسان پس از پذیرش امانت الهی- امانتی كه آسمان ها و كوه ها و زمین از قبول آن ابا كردند از جانب باری تعالی متصف به دو صفت «ظلوم و جهول» شد.

    كه در تفسیر و تحلیل این فراز از آیه (72/ احزاب) آراء و اقوال بسیار است:

    1-   ظلوم و جهول صفات مدح هستند:

    حیدر آملی از صاحب نظران شیعی در این باره می‌گوید:این دو صفت - ظلوم و جهول- صفت مدح هستند: گویا خداوند می فرماید: كه سبب بزرگتر و كمك كنندة آن در شایسته بودن انسان برای این امانتی كه بر آسمان ها و زمین و كوه ها و آنچه در آنهاست عرضه شده است، همانا یك بعد از جامعیت معنوی و مجموعیت صوری انسان ظلوم و جهول بودن اوست … و شكی نیست كه این دو صفت، دو صفت مدح است نه ذم …»[130]

    امام خمینی (ره) می‎فرمایند: «… انسان در مقام ظلومیت كه عبارتست از مقام تجاوز از همة حدود و پای گذاشتن بر فرق همة تعنیات و رسیدن به مقام لامقامی است و نیز انسان در مقام جهولیت كه عبارت است از مقام فنا از فنا، لیاقت حمل آن ظل مطلق را دارد …»[131].

    2-   ظلوم و جهول صفات ذم هستند:

    بروسوی از مفسران سفی در این زمینه آورده: «ظلومیت و جهولیت، صفت ذم است‌، یعنی انسان «كان ظلوماً» بسیار ظالم به نفس خود با گناهان هنگامی كه به امانت وفا نكرد و حق آنرا مراعات ننمود، «جهولاً» به كنه عاقبت خیانت در امانت بسیار جاهل است»[132].

    مراغی از دیگر مفسران اهل سنت می‌گوید:

    «ظلوماً» بسیار ظالم به واسطة غلبة قوه غضبیه و «جهولا» بسیار جهول به سبب غلبه قوه شهویه …»[133]

    «توصیف انسان به دو وصف «ظلوم و جهول»، به جهت پذیرش این امانت نبوده، و این توصیف ها به خاطر فراموشكاری اغلب انسان ها و ظلم كردن بر خودشان و عدم آگاهی از قدر آدمی است، و لذا حضرت آدم- علیه السلام- كه در آغاز سرسلسله قرار داشت و از مقام عصمت برخوردار بود، اعتراف می‌كند كه بر خویشتن ستم كرده است[134]: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنَا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنَا وَ تَرْحَمْنا لَنَكوُنَنَّ مِنَ الْخَاسِرینَ»[135]

    3-   ظلوم و جهول هم صفت مدح است و هم صفت ذم

    در تفسیر طبری آمده: «ظلوم و جهول» هم صفت مدح است و هم صفت ذم؛ «بسیار ظالم چون ضعیف خلق شده و قوی را حمل می‌كند، بسیار جاهل برای اینكه گمان می‌كند، برای خوردن آشامیدن و ازدواج خلق شده، و نمی داند این صورت قشری است و برای آن لب است و برای آن لب، لبی دیگر و او محبوب خداوند است، پس به قوت «ظلومیت و جهولیت» امانت را حمل می‌كند و سپس با روحی كه منور به انوار الهی است امانت را ادا می‌كند، پس دو صفت [ظلومیت و جهولیت] مدح است در حق حامل امانت و ادا كنندة حق آن و [صفت] ذم است در حق خیانت كنندگان در امانت …»[136]

    نظر علامه طباطبایی در مورد ظلوم و جهول این است كه: «ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند به وجهی عیب و ملاك ملامت و عتاب و خورده گیری است، لكن، عین همین ظلوم و جهول انسان مصحح حمل امانت و ولایت الهیه است، برای اینكه كسی متصف به ظلم و جهل می‎شود كه شأنش این است كه متصف به عدل و علم باشد…»[137]

    6-1-2- نتیجة قبول امانت

    «لِیُعَذِّبَ اللهُ الْمُنافِقینَ وَالْمُنَافِقاتِ وَالْمُشْرِكینَ‌ وَالْمُشْرِكاتِ‌ وَ یَتوُبَ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَكانَ اللهُ غَفوُراً‌ رَحیماً»[138]

    «هدف این بود كه خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحیم است».

    به نظر بسیاری از مفسران شیعی و اهل سنت، این آیه نتیجه و عاقبت حمل امانت است.

    و لذا علامه طباطبایی در تفسیر امانت دارد كه: «امانت نامبرده چیزی است كه نفاق و شرك و ایمان هر سه بر حمل آن امانت مترتب می شود، در نتیجه حاملین آن امانت به سه طائفه تقسیم می شوند، چون كیفیت حمل آن مختلف است».[139]

    و لذا حرف «لام» در «لیعذب» لام غایت است.

    و برخی مفسرین شیعی كه امانت را به امامت و خلافت تفسیر كردند، نتیجه را این گونه بیان می‌كنند: «تا خداوند مردان منافق را كه حامل امانت امامت و خلافت شدند به ظلم و غسب و عذاب كند زنان منافق را كه سعی بلیغ در ابطال خلافت حقه نمودند.

    و عذاب كند مردان مشرك و زنان مشرك را كه اعتقاد به ربوبیّت و رسالت و امامت نكردند.

    و تا رجوع كند خدای تعالی برحمت شاملة خود یعنی ارسال رحمت عامه خود بر مردان و زنان ایمان آرند و قبول كنندة خلافت»[140]

    و مفسران اهل سنت نیز بیان داشته اند كه:

    «و طبقه ای هستند كه جمال قهر خداوند در آنها ظاهر می‎شود و اینان مشركان و منافقون هستند، كه امانت را حمل می‌كنند به خاطر طمعی كه در نفع آن دارند، سپس حق آنرا ادا نمی كنند.

    و مومنون كسانی هستند كه حمل می‌كنند امانت را، از روی طوع و رغبت و شوق و محبت را ادا می‌كنند امانت را به قدر وسعشان … و خداوند ایشان را به عنایت خویش می آمرزد و مومنون آینة جمال فضل و لطف خداوند هستند»[141].

    2-2- «آیة امانات»

    از دیگر آیاتی كه در مورد امانت می توان به آن اشاره نمود، آیة 58 / نساء می باشد:

    «إِنَّ‌اللهَ‌ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِهَا وَ إذَا حَكَمْتُمْ‌ بَیْنَ النَّاسِ‌ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِماً یَعِضُكُمْ بِهِ إنَّ اللهَ كانَ سَمیعاً بَصیراً».

    خداوند در این آیه در مقام اندرز دهنده ای است كه مواعظش همه خیر و صلاح است؛ موعظه اول این است كه؛ خداوند فرمان می دهد كه امانتها را به سوی اهل آن بپردازید و وعظ دوم اینكه؛ هنگامی كه بین مردم حكم می كنید به عدل داوری كنید.

    1-2-2- اهل امانت چه كسانی هستند؟ چه كسانی اهلیت این را دارند كه امانات به آنان پرداخته شود؟

    برخی معتقدند: اهل امانات، همان صاحبان اصلی امانت هستند كه باید امانت را به سوی آنان ادا كرد و این در مورد هركس كه امانتی را نزد كسی به ودیعه نهاده صدق می كند و یا ممكن است مراد این باشد كه چه كسانی اهلیت این را دارند كه امانات به آنان پرداخته شود؟!

    البته مفسران در تفسیر این آیه، توجه چندانی به این مطلب كه- اهل امانت چه كسانی هستند- نكرده اند، و یا منظور از اهل را همان صاحب امانت تفسیر كرده اند.

    صاحب تفسیر «مواهب الرحمن» برای اهلیت سه درجه قائل است:

    1-   اهلیت حقیقی ذاتی می باشد و این اهلیت مختص به امانت كبری است كه به طاعت حقیقی برای خداوند منحصر می شود، لذا اولین كسی كه اهلیت اداء امانات به سوی اوست- ذات باری تعالی می باشد.

    2-   اهلیتی است كه از جانب خداوند متعال بر افرادی افاضه شده است و ایشان انبیاء و اولیاء و فرستادگان هستند كه خداوند به سوی ایشان ولایت را افاضه كرد و ایشان را انبیاء و اوصیاء قرار داد تا امانت را كه بر گردنشان است ادا كنند و آن احكام الهی و معارف ربوبی است.

    3-   اهلیت اكتسابی است، و آن میان مردم دایر است كه به وسیلة آن نظام زندگی و صلاح اجتماع برپا می شود»[142]

    2-2-2- شأن نزول آیه:

    نكته مهم در این آیه شأن نزول آن می باشد كه به قول ابن كثیر از مفسران اهل سنت از مشهورات آیه می باشد و این شأن نزول را بسیاری از مفسران اهل سنت و شیعی ذیل آیة مورد بحث ذكر كرده اند از جمله تفاسیر شیعی همچون: تفسیر «مجمع البیان[143]، نمونه[144]» و تفاسیر اهل سنت «روح البیان[145]، كبیر[146]» ودیگر موارد می باشند.

    شأن نزول آیه

    گفته اند: این آیه (58/ نساء) دربارة عثمان بن طلحه نازل شده، كه او كلیددار كعبه بود و در زمان فتح مكه حضرت رسول- صلی الله علیه و آله- كلید را از وی گرفت و در را گشود، زمانی كه پیامبر (ص) خواست از حرم بیرون بیاید، عباس از ایشان تقاضا كرد كه كلید را به او بدهند كه این آیه نازل شد و پیامبر (ص) كلید را به عثمان رد كرد.

    در برخی شأن نزول ها به جای عباس، حضرت علی (علیه السلام) را نام برده اند.

    و مفسر شیعه صفی علیشاه در تفسیر منظوم خود ذیل آیه به این شأن نزول اشاره كرده است[147]:

    3-2-2- تقدیم امر به ادای امانات بر امر به عدالت:

    نكته ای كه در آیة امانات (58/ نساء) مطرح است، مقدم بودن امر به ادای امانات بر حكم به عدل است و شاید دلیل این تقدم این باشد كه حكم به عدل و عدالت بعد از تخلف در ادا و رعایت امانات است و ثبوت خیانت در مردم، پس در آن صورت رجوع به سوی حاكمی كه در اجرای حكم و بسط عدل بین مردم امین باشد، لازم است[148].

    4-2-2- امانات مفهومی عام دارد:

    بسیاری از مفسران اهل سنت و شیعی در تفسیر «امانات» ذیل آیة

    «إِنَّ‌اللهَ‌ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِهَا وَ إذَا حَكَمْتُمْ‌ بَیْنَ النَّاسِ‌ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِماً یَعِضُكُمْ بِهِ إنَّ اللهَ كانَ سَمیعاً بَصیراً»؛ «امانات» را مفهوم عامی می دانند كه شامل جمیع امانات می شود.

    و در این باره گفته اند: «این آیه به اداء امانات در جمیع امور امر می كند و مساوی می باشد در باب مذاهب یا دیانات یا در باب دنیا و معاملات …»[149].

    در تفسیر «ابن كثیر» از علمای اهل سنت آمده: «… این آیه در همة انواع امانات واجبه بر انسان- از حقوق خدای- تعالی- بر بندگانش از نماز، زكات، روزه و كفارات و نذور و غیر آن و از حقوق بندگان كه بعضی بر بعضی دارند، مثل ودایع- را شامل می شود…»[150]

    رأی علامه حجتی از صاحب نظران شیعه ذیل آیه: این آیه از عموم و شمول نسبت به هر امانتی برخوردار است؛ چرا كه «الامانات» ساختمان جمعی و معرف به «الف و لام» می باشد، و چنین صیغه و ساختمانی قطعاً مفید عموم است»[151].

    از دیگر تفاسیر اهل سنت كه نظری همچون رأی ابن كثیر در تعمیم امانات، ذیل آیة 58 نساء دارند به تفاسیر زیر می توان اشاره نمود:

    تفاسیر «كشاف[152]، لباب التاویل فی معانی التنزیل[153]، مفاتیح الغیب[154]، بحر المحیط[155]، ابی السعود[156]، روح البیان[157]، روح المعانی[158]، المنیر[159]، معارف القرآن[160]، حدائق الروح و الریحان[161]، فتوحات الهیه[162] و فتح البیان[163]»

    در مجموع تفاسیر فوق نیز «امانات» را در آیه شامل جمیع امانات می دانند.

    برخی مفسران شیعی نیز مفهوم امانات را عام دانسته و بیان كرده اند كه شامل امانات مالی و معنوی می شود: كه در تفاسیر «گازر[164]، منهج الصادقین[165]، اثنی عشری[166]، المیزان[167]، نمونه[168]، الجدید[169]» به این مطلب اشاره شده است.

    5-2-2- اقسام امانت

    بسیاری از مفسران اهل سنت ذیل آیة «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْاَمَانَاتِ …»

    در تعبیر امانات برای امانت سه قسم قائل اند:

    -         قسم اول، رعایت امانت با پروردگار: پس آن انجام دادن مامورات و ترك منهیات می باشد و این- یعنی انجام مامورات و ترك منهیات- دریایی است كه برای آن ساحلی نمی باشد.

    دوم رعایت امانت با بندگان؛ كه در این قسم بسیاری از امور داخل می شود.

    -         رد كردن ودایع و ترك از كم گذاشتن پیمانه و وزن

    -         فاش نكردن عیوب مردمان

    -         عدل امرا با رعیتشان

    -         عدل علما با عوام به اینكه تعصبات باطل را بر ایشان حمل نكنند و آنان را به سوی اعتقادات و اعمالی كه نفع می دهد در دنیا و آخرت، ارشاد كنند.

    -         نهی یهود از كتمان امر محمد (ص).

    -         دستور پیامبر (ص) به رد كلید كعبه به عثمان بن طلحه.

    -         امانت زن برای همسر خویش كه آن نگهداشت عفت و حیا زن است.

    سوم، امانت انسان با خویش، به اینكه برای خویشتن اختیار نكند مگر آنچه كه نافع تر و اصلح تر در دین و دنیا باشد، و به سبب شهرت و غضب مقدم نكند آنچه را كه در آخرت به او ضرر می رساند.

    در بسیاری از تفاسیر به این اقسام امانات اشاره شده است از آن جمله می توان به تفاسیر «جامع البیان[170]، كبیر[171]، لباب التاویل[172]، بروسوی[173]، مراغی[174]، المنار[175]، المنیر[176]» اشاره نمود.

    اقسام امانت

    مفسران شیعی نیز در ذكر اقسام امانت آورده اند كه:

    امانات خداوند- تعالی- اوامر و نواهی او می باشد.

    امانات بندگان كه اموال و ودایع می باشد و غیر آن

    و یا در تقسیم بندی دیگری آمده:

    -         امانت شامل امانت الهی كه دین مقدس اسلام و احكام شریعت و حفظ حقوق ذوی الحقوق می باشد.

    -         امانات پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- كه قرآن مجید و عترت طاهره- علیهم السلام- می باشند.

    -         امانات ائمه- علیهم السلام- و اسراری كه به اصحاب می سپارند.

    -         امانات مردم كه به دیگران سپرده شده از عرض و ناموس و اقوال و اموال و افعال گرفته تا دیگر امور»[177]. طبق گفتار فوق امانات را به 4 دسته تقسیم كرده اند و برای هر كدام مواردی ذكر شده است.

    6-2-2- خطاب عام

    در مورد اینكه خطاب آیه 58 نساء به چه كسانی است اقوال مختلفی مطرح شده است: بسیاری از مفسران ذیل آیة «ان الله یامركم ان تودوا الامانات الی اهلها» خطاب آیه را عام می دانند كه شامل همه مكلفین می باشد؛ و هر وقت امین امانات قرار گرفتند ملزم به ادای صحیح امانت باشند و زمانی كه در داوری واقع شدند به عدالت حكم كنند.

    یكی از صاحب نظران شیعی می گوید: آیة امانات- ان الله یامركم ان تودوا الامانات- عام است و همة مردم را به اداء هرگونه امانتی فرا می خواند.

    به این مطلب- عام بودن آیه- در تفاسیر سنی «كشاف[178]، كبیر[179]، بحرالمحیط[180]، ابی السعود[181]، فتح القدیر[182]، روح المعانی[183]، المنار[184]، المنیر[185]، معارف القرآن[186]، بحرالعلوم[187]، تیسیر الكریم[188]، فتوحات الهیه[189]، فتح البیان[190] و تفسیر شیعی مواهب الرحمن[191]و دیگر موارد» اشاره شده است.

    با توجه به آراء بسیاری از مفسران ذیل آیة «إِنَّ اللهَ‌ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْاَماناتِ» چنین برمی آید كه، اكثراً خطاب را عام دانسته و لفظ الامانات را هم عام گرفته اند علامه سید مرتضی شبستری در نقد این آراء به نظری متفاوت از دیگر آراء اشاره كرده است: «مخاطب در صدر آیه [إِنَّ اللهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْاَماناتِ الی اَهْلِهَا …] همان مخاطب در جمله تالی است «وَ إذَا حَكَمْتُمْ‌ بَیْنَ النَّاسِ‌ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ] كه عطف بر جملة اول شده است.

    مخاطبین دومی همان حكام هستند، همان هایی كه مخاطب بودند در «یَأْمُرُكُمْ» نه عموم انسانها، لذا حمل ضمیر در «یَأْمُرُكُمْ» بر عموم تفسیر به رای است و كلام به صورت استینافی آمده و در صور آن «ان» قرار گرفته به طوری كه اگر مراد عموم بود، لازم بود حرف عطف آورده شود یا در صدر آن جمله «یا ایُّها الذینَ‌ ءامَنوُا» قرار بگیرد و آیه بعدی [آیه 59/ نساء] بر آن عطف شود، به این صورت: «واطیعوُاللهَ و اطیعوُا الَّرسوُل» لذا حمل خطاب بر عموم سخنی بی دلیل است و مراد از امانات همان است كه نزد حكام و اولیا امور است از آنچه كه لازم است به كسی كه استحقاق آن را دارد و اهل برای آن باشد، تأدیه شود،‌ پس نتیجه صحیح همان است كه در كافی و تفسیر عیاشی از امام باقر- علیه السلام- نقل شده: ایا عنی ان یودی الاول ابی الامام الذی بعده الكتب و العلم و السلاح»[192].

    با توجه به رای علامه شبستری خطاب در آیة فوق خاص می باشد نه عام.

    برخی مفسران در ذیل آیة:

    «إنَّ اللهَ یَامركم أن تُوَدُّوا الْأَماناتِ الی اَهْلِها …»

    خطاب را در آیه به ولاة و زمامداران می دانند:

    در تفاسیر شیعه «مجمع البیان[193]، تبیان[194] و مقتنیات الدرر[195]» به نقل از «زید بن اسلم و مكحول و شهر بن حوشب و جبائی آمده: مراد آیه، ولاة امر؛ زمامداران هستند كه به فرمان خدا باید ملاحظه حال مردم را داشته باشند و آنها را به راه دین و شریعت وادار كنند».

    در تفاسیر شیعی «روض الجنان[196]، منهج الصادقین[197] و اثنی عشری[198]» به نقل از امام صادق- علیه السلام- آمده: امر به ولاة امر است كه صدقات و غنائم را تقسیم كنند و از غیر آن، آنچه به حق رعیت تعلق دارد. علامه مجلسی نیز در كتاب «حیوة القلوب[199]» به این اقوال اشاره كرده است.

    برخی از صاحب نظران فراز دوم آیه یعنی- واذَا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا أَنْ تَحْكُمُوا بالْعَدل- را خطاب به زمامداران و امراء می دانند:

    امام خمینی (ره) در كتاب ولایت- آورده اند: «واذَا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا أَنْ تَحْكُمُوا بالْعَدل» وقتی حاكم شدید بر پایة عدل حكومت كنید، خطاب به كسانی است كه زمام امور را در دست داشته، حكومت می‌كنند نه قضاوت[200]. صاحب تفسیر الجدید هم این فراز آیه را خطاب به ولاة و امراء و حكام است و با استناد به حدیث پیامبر (ص) كه فرمودند: «كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مسئولٌ عَنْ رَعیة» همه مردم را حكام می خواند و ادامه می‎دهد كه؛ پس امام مسئول رعیت خویش است و مرد در خانه مسئول اهل و خانواده اش و زن در خانه مسئول امور خانه همسرش می‎باشد و بنده مسئول است بر مال آقا و سرورش و در این حدیث همه را حكام و مسئول خوانده، لذا عالم حاكم است[201].

    به نقل از «علی بن ابیطالب، زین بن اسلم، شهر بن حوشب و ابن زید «در تفاسیر سنی فتح القدیر[202]، فتح البیان[203]، محررالوجیز[204] جامع الاحكام القرآن[205]» آمده: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوَدُّوا الْأَماناتِ … خطاب به ولاة مسلمین است و امراء بعد از ایشان می باشند.

    در تفسیر سنی بحرالمحیط[206] هم به نقل از ابن زید آمده: خطاب به ولاة مسلمین است كه پیامبر (ص) و امراء بعد از ایشان هستند.

    ولاة امر چه كسانی هستند؟

    البته در این اقوال اشاره ای نشده كه منظور از امراء بعد از پیامبر (ص) چه كسانی هستند؟!

    در دیگر تفاسیر اهل سنت همچون «ابی السعود[207]، كشاف[208]، در المنثور[209]، روح المعانی[210]، بحرالمدید[211]، جواهر الحسان[212] و لباب التاویل[213]» به نقل از دیگران و یا از قول خود خطاب را در آیه به امرا و حكام و ولاة مسلمین می دانند.

    3-2- آیة منع از خیانت در امانت

    یكی دیگر از آیاتی كه در مورد امانت مطرح است آیة (27 / انفال) می‎باشد:

    یَا أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوُا لاتَخُونوُا اللهَ‌ وَ الرَّسوُلَ وَ تَخوُنوُا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمونَ.

    شأن نزول آیه: برای آیه فوق دو شأن نزول آمده:

    این آیه دربارة ابولبابه انصاری نازل شده است؛ جریان چنین است كه بعد از محاصرة یهودیان بنی قریظه آنان از پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- تقاضای صلح كردند و حضرت چنین صلحی را نپذیرفت و فرمود: هر حكمی كه سعد بن معاذ بدهد، باید بر آن گردن نهند، بنی قریظه این پیشنهاد را نپذیرفتند و اظهار داشتند: ابولباب را نزد آنان بفرستد تا با او مشورت كنند، ابولبابه خیرخواه آنان بود، زیرا فرزند و همسر و اموال او نزد بنی قریظه بود؛ پیغمبر خدا (ص) ابولبابه را سوی آنان فرستاد و آنان نظر ابولبابه را دربارة سعدبن معاذ خواستند و ابولبابه در این زمان خیانت كرد و با دست به گردن خود اشاره كرد، یعنی او حكم به ذبح شما خواهد داد و حكم او را قبول نكنید، و این آیه فروفرستاده شد[214].

    شأن نزول بعدی، مربوط به داستان ابوسفیان است. هنگامی كه از مكه خارج شد، جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و خبر داد ابوسفیان در فلان مكان است و به دستور پیامبر (ص) مسلمانان آماده شدند بر آنها بتازند كه یكی از منافقان جریان را برای ابوسفیان نوشت و این آیه نازل شد[215].

    در این آیه به سه نوع امانت اشاره شده است:

    ابتدا امانات خدای تعالی و دوم امانات رسول اكرم- (ص)- و سوم امانات مردم و نهی كرده از خیانت در این امانات.

    4-2- امانتداران

    1-4-2- پیامبران امین

    هنگامی كه انبیا الهی برای رساندن رسالت پروردگار به سوی مردم مبعوث می گشتند، به دلیل جهل و نادانی از سوی افراد به نسبت های ناروایی متهم می شدند، از جمله نسبت های ناروا كه كافران خطاب به انبیاء می گفتند، این بود كه آنان را دروغگو می خواندند: «إِنَّا لَنَظُنَّكَ مِنَ الْكاذِبینَ»[216]

    انبیاء الهی نیز در برابر تكذیب قومشان برای معرفی خویش، خود را «رسول امین» می خواندند، «إنّی لكم رسولٌ امین»[217] كه ذكر این صفت بر این معنا دلالت دارد كه پیامبران در رساندن و تبلیغ رسالت های پروردگار از جانب خود چیزی نمی گویند و رسالت او را به عنوان «امانت» بر دوش كشیده اند و بی هیچ خیانتی و با صداقت كامل آن رسالت ها را به سوی اقوام و ملل به منظور هدایت و ارشاد می رسانند.

    پیامبرانی چون هود[218] و نوح[219] و صالح[220] و لوط[221] و شعیب[222] و موسی[223]- علیهم السلام- در برابر تكذیب قومشان خطاب به آنان می فرمودند، ما برای شما رسول امینی هستیم.

    محمدامین

    با وجود اینكه پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- قبل از بعثت و در عنفوان جوانی به «محمدامین» ملقب بود، اما هرگز در برابر انكار منكران و كفر كافران خود را برای مبری كردن از نسبت های ناروا با عنوان «امین» معرفی نكرد، دلیل این مطلب این است. كه دشمنان هرگز نسبت «خیانت» به آن حضرت ندادند، زیرا می دانستند با نسبت «خیانت» نه تنها چهرة پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم- مخدوش نمی شود، بلكه احساسات عمومی برضد آنان و به نفع پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- تحریك می شود؛ زیرا آنچه مردم در حق پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- تصور نمی كردند خیانت بود[224].

    حضرت با اهتمام و توجه خاصی كه به اداء امانات به صاحبانش داشت در هنگام هجرت از مكه به سوی مدینه، حضرت علی- علیه السلام- را امر فرمودند، كه به مردم خبر دهند كه:

    هركس نزد محمد- صلی الله علیه و آله و سلم- امانت یا ودیعه ای دارد، بیاید تا امانتش به او بازپس داده شود.


    2-4-2- فرشته امین

    همانگونه كه رسولان امانتداران امانت الهی هستند و خداوند انبیا خویش را به صفت امین ستوده است، ملائكه بارگاه الهی و از آن میان «جبرئیل» كه فرستادة وحی الهی بود از جانب باری- تعالی- امین معرفی شده است.

    و خداوند خطاب به پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید: «نزل بِهِ الرُّوحُ الأَمینُ»[225] فرشته ای كه در رساندن پیام الهی امانتدار است، قرآن را بر قلبت نازل كرد.

    و نیز در اوصاف «جبرئیل» خداوند او را امین، می خواند:

    «انَّه لقولٌ رسولٌ كریم … مطاعٍ ثم أمینٍ»[226]

    3-4-2- كارگزاران امین

    كارفرمایان در انتخاب و گزینش افراد،‌ بیشتر بر جنبة امانتداری و امین بودن اشخاص توجه دارند، و یكی از عناصر مفید و ضروری برای پذیرش مسئولیت و مدیریت عنصر، امانتداری می‎باشد و باید گفت، اصل امانت می‎تواند یكی از شرایط واگذاری پست ها و مسئولیت ها به افراد باشد كه باید بدان توجه و اهتمام داشت.

    قبل از بعثت نبی مكرم اسلام، عرب به دلیل راستگویی و امانتداری حضرت محمد- صلی الله علیه و آله و سلم- به وی لقب «صادق امین» را داده بودند و امانتها و ودایع خویش را نزد وی می‌سپردند، همین امر یعنی «امانتداری» باعث شد تا حضرت خدیجه- سلام الله علیها- سرمایه خویش را برای تجارت به وی بسپارد.

    در داستان حضرت یوسف صدیق- علیه السلام- عزیز مصر مكانت و امانت حضرت را به طور مطلق صادر كرد: «قَالَ إِنَّكَ الْیَوْمَ‌ لَدَیْنَا مكینٌ أمین»[227]

    گفت: تو امروز نزد ما جایگاه والا داری و مورد اعتماد هستی.

    و حضرت یوسف- علیه السلام- نیز از آنجا كه در خود صفت امانتداری را پرورش داده بود از عزیز مصر تقاضای سرپرستی خزائن و بیت المال را خواست و خود را برای مدیریت خزائن نگهدارنده و علیم معرفی نمود:

    «قال اجْعَلْنِی عَلَی خَزَائِنِ الْارْضِ إنّی حَفیظٌ عَلیمٌ»[228]

    (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، كه نگهدارنده و آگاهم».

    حضرت به عنوان كسی كه مسئولیت خطیری را پذیرفته، برای پذیرش این پست حساس خود را واجد دو صفت می داند كه یكی امانت و تعهد و دیگری آگاهی و تخصص است.

    از دیگر مواردی كه در قرآن به ویژگی های كارگزاران اشاره شده است، در داستان حضرت سلیمان- علیه السلام- می باشد، هنگامی كه حضرت خطاب به حضار مجلس خویش فرمودند: «كدامیك از شما تخت ملكة سبا را قبل از اینكه ایشان نزد ما آیند در اینجا حاضر می سازد؟»[229] یكی از حاضران برای انجام كار به دو ویژگی در خود اشاره می‌كند و می‌گوید: «… انّی علیه لقویٌ امینٌ»[230] «من بر این كار نیرومند و امین هستم».

    لذا برای پذیرش مسئولیت و انجام كار به دو ویژگی مهم اشاره می‌كند كه یكی از آنها امانتداری است.

    در داستان حضرت موسی- علیه السلام- نیز می خوانیم كه وقتی وی در آب دادن گوسفندان به دختران شعیب- علیه السلام- كمك می كند، دختران وی را برای استخدام و كار به پدر معرفی می‌كنند، و می گویند بهترین فرد برای استخدام كسی است كه نیرومند و امین باشد و این دو ویژگی در موسی- علیه السلام- می‎باشد.

    یا أبَتِ اسْتَئْجِرْهُ إنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِیُّ الأمِینُ»[231]

    لذا دو عنصر «توانایی و امانتداری» سبب شد تا حضرت موسی- علیه السلام- برای كار انتخاب شود.

    4-4-2- صفات مؤمنان، اوصاف نمازگذاران حقیقی

    از دیگر آیاتی كه در مورد امانات در قرآن بدان اشاره شده است آیه ذیل می‎باشد:

    «وَالَّذینَ هُمْ لِأَمانَاتِهِمْ وعَهْدِهِمْ راعوُنَ».

    و آنها كه امانت ها و عهد خود را رعایت می‌كنند.

    كه هم در سورة مومنون[232] و هم سورة معارج[233] به آن اشاره شده است.

    در سورة مومنون ضمن بیان صفات مؤمنان رستگار پنجمین صفت ایشان را رعایت امانت ها و وفاء به عهد آورده است.

    و در سورة معارج نیز در توصیف نمازگزاران، ششمین صفت مصلین را حفظ و اداء امانات و وفاء به عهد بیان كرده است.


    جهت دریافت فایل امانت‌های الهی در قرآن لطفا آن را خریداری نمایید

    قیمت فایل فقط 5,900 تومان

    خرید

    برچسب ها : امانت‌های الهی در قرآن , امانت‌های الهی , قرآن , امانت‌ , خیانت , ودیعه , میثاق , ظلوم وجهول , پیامبران امین , اسرار , فیض الهی , عهد و پیمان , اصل ادای امانت , دانلود امانت‌های الهی در قرآن , معارف , الهیات , , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه

    نظرات کاربران در مورد این کالا
    تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
    ارسال نظر